یاد یار مهربان
او را میشناختم،
سرشناس بود وپژواک آوای
گرمش دلنشین. به ویژه هنگامی
که شعر میخواند، و چه پررنگ
و دوستداشتنی میخواند.
چندبار اینجا و آنجا در
گردهمآئی ها و یا برنامه
هائی از دور دیده بودمش
و با چهره اش آشنا بودم.
حتی یکبار که با دوست دیرینه
ای در باغچۀ کافه کازینو،
که دیگر نیست و آن روزها
پاتق ایرانیان غربت زده
بود و یادآور چاتانوگا،
نشسته بودیم او که با آن
دوست آشنا بود پیش آمد
و از نزدیک دیدمش و دست
یکدیگر را فشردیم.
بارها در گفتگوهای
رادیو امید، که همچون
فرزندی دوستش داشت و چراغ
پر فروغی در ظلمات غربت
بود، به دادوستدهای اندیشوری
داغ در آن روزها پرداخته
بودیم. بگمانم پس از چندین
بار گفتگو صدای من برایش
آشنا شده بود زیرا یکبار
که فرهیخته ای در گفنگوئی
رادیوئی پیروان نیروهای
چپ را سرسپرده نامیده
بود برآشفته در مقام مصاف
پای پیش گذاردم و گوشی
تلفن را همچون چماقی برگرفتم.
اما او پیش از اینکه بشکنیم
بالهای یکدیگر را مرا
برادرانه به آرامش و گفتگوئی
سازنده فراخواند.
باری نیمه های دهۀ 1980 بود
که برای تماشای نمایش
"محاکمۀ سینما رکس" ساخته
و پرداختۀ پرویز صیاد
در ته صف طویل تهیۀ بلیط
ورودی ایستاده بودم. او
را دیدم که با نگاهی جستجوگر
به پایان دور صف خیره شده
بود و پس از چند لحظه نگاهش
با نگاه من گره خورد. سپس
با لبخندی حاکی از رضایت
جوینده از یافتن بسوی
من گام برداشت، پس از
احوالپرسی و گفتگوئی
کوتاه مرا از صف بیرون
آورد وبلیطی به دستم داد
و گفت در درون مرا خواهد
دید و رفت.
یک ربع
قرن دوستی پر مهر ایرج
گرگین با من این چنین آغاز
شد. او که شیفتۀ هنر، ادبیات
و گسترش فرهنگ مردمسالاری
بود و از رادیو امید برای
گستردن آنان بهرۀ بسیار
میبرد پس ازفرودهای
مالی آن موسسه و کم نور
شدن چراغ رادیو به دعوت
یاران "کانون فرهنگی نیما"
باتفاق یار گرمابه و غار
خود زنده یاد خلیل موحد
دیلمقانی به جمع یاران
کانون پیوستند و بسیار
نوآور و شکوفا بودند.
پس از چندی که او برای
سرپرستی بخش فارسی رادیو
آزادی برگزیده شد و به
اروپا سفر کرد، دگرباره
با تشویق او زمینه ای فراهم
شد برای همکاری در گستره
های فرهنگی که دستآورد
آن ده ها گزارش رنگارنگی
بود که با همکاری فهیمه
براتی و افشین گرگین هر
هفته در طی چند سال گردآوری
کردیم و زیر نام "گزارش
لس آنجلس از آن رادیو پخش
شد.
باری، ایرج گرگین،
این یار مهربان چند روز
پیش بال برکشید و از میان
ما رفت. اما یاد شیرینش،
آوای گرمش و منش رفیقانه
اش در دل و جان بسیاران
دوستانش همواره زنده
و جاودانه خواهد ماند.
ایرج یمین اسفندیاری
01/15/2012