نوشتۀ زیر در
پائیز 1998 در نشریۀ |"پایه"
به چاپ رسید.
ه
درجستجوی
برگردان فارسی برای واژۀ
DECNSTRUCTION
نگارنده: ایرج
یمین اسفندیاری
دیکانستراکشن
واژۀ نوینی است که هنوز
گوش و کنارهای آن به خوبی
روشن نگردیده و در واژه
نامه های زبان های لاتین
جای بجای خود را نیافته
است. بخش بیشتری از این
رهنیافتگی بخواست بنیانگذاران
این بینش بویژه ژاک دریدا
بانی نخست آن است. زیرا
اینان با هرگونه تعریفی
که مرزبندی روشنی بسازد
ناسازگارند زیرا آن را
با خواست مرزگشایی نهفته
در دیکانستراکشن ناسازگار
میپندارند. (1) ه
با این همه
برای یافتن برابر فارسی
این واژه میتوان از دو
آبشخور یاری گرفت. نخست
برداشت از هرآنچه که در
بارۀ این گفتمان گفته
و نوشته شده است. دوم روبرو
کردن آن با واژه هایی که
از دیدگاه دستور زبان
همگونی نزدیکی با این
واژه دارند.
در آبشخور نخست به
کوتاهی میتوان گفت که
این نگرش به مبارزه با
مرزبندی هایی برخاسته
که دستاورد ساختارهای
استوار بر پایۀ رودرویی
های دوگانه
Binary opposition
مانند:
فرم و محتوا/ طبیعت
و فرهنگ/ منطق و احساس/ اندیشه
و ادراک/ قاعده و استثناء/
تن و روان/ نر و ماده/ گفتار
و نوشتار هستند که شالودۀ
فرهنگ و متافیزیک غربی
را ساخته اند (2). این بینش
براین باور است که این
ساختارها از گسترش دامنۀ
اندیشه جلوگیری میکنند
و میکوشد راهی برای برون
رفتن از این پابندهای
اندیشوری پیشنهاد کند.
اما این مبارزه آماجش
نه فروسامانی بلکه فراسامانی
است و از این رو دارای باری
سازنده و آری
گوی
(3) Affirmative.
دیکانستراکشن
گوشه چشمی نیز به برداشت
از گفتمان معماری دارد
(4). پس در این آبشخور برگردان
دیکانستراکشن باید دارای
ویژگی های مبارز, گشاینده,
فراسامان, سازنده, آری گوی
Affirmative
واندکی
معماریگونه باشد. ه
در آبشخور
دوم میتوان گفت که واژۀ
دیکانستراکشن
Deconstruction
از
آمیزش واژۀ
Construction
و پیشوند
De
زاده
شده است. واژۀ
Construction
بروشنی
در واژه نامه های لاتین
شناسایی گردیده و بنابراین
برگردانهای فارسی آن
مانند ساخت, ساختن و ساختمان
نیز روشن و گویای خواست
آنند. اما سختی در جستار
برگردانی برای پیشوند
De
است
که باید در آمیزشش با برگردان
Construction
بایستگی های
آبشخور نخست را نیز برآورده
سازد. بررسی برگردان های
پیشنهاد شده و پیشنهادهای
نوین به گزینش برگردانی
پسندیده و گویای ویژگی
های بایسته یاری میرساند.
ه
1-
واژۀ "شالوده شکنی"
که بابک احمدی در کتاب
"ساختار و تأویل متن" آن
را بجای دیکانستراکشن
Deconstruction
نشانده
با این که از آوایی خوش
آهنگ برخوردار است چندان
رسا نیست زیرا "شالوده"
برای برگردان
Foundation
شناخته
شده است که بخشی از ساختمان
و نه تمامی آن است. از سوی
دیگر پسوند "شکن" که از
فعل شکستن گرفته شده است
باری ویرانگر دارد وبار
آری گوی
Affirmative
پسندیده وبایسته
را دارا نیست. ه
2-
واژۀ
"ساخت شکنی" که در "واژه
نامۀ انگلیسی-فارسی برای
علوم انسانی" نوشتۀ داریوش
آشوری در برابر دیکانستراکشن
Deconstruction
آمده
است و "ساختمان شکنی" و
یا "ساختارشکنی" از همان
نارسایی پسوند "شکن" رنجور
هستند. این واژگان
آمیخته به خوش آهنگی
"شالوده شکنی" نیستند
ولی در رساندن مفهوم گویاترند.
ه
3-
پسوند
دیگری که میتوان بکار
گرفت "زدایی" است مانند
"استعمارزدایی
" Decolonization –
راززدایی
"" Demystification
– "
اسطوره
زدایی
" Demythologization –
"فردیت زدایی"
Deindividualization
" و پس "ساخت
زدایی", یا "ساختمان زدایی",
یا "ساختارزدایی". بار
ویرانگر در این پسوند
از "شکن" کمتر است بنابراین
بکارگیری آن پسندیده
تر ولی هنوز به آن میزان
از آری گوی بودن
Affirmative
که بایسته این
آمیزش است دست نیافته
است.
4-
پسوندی
که بیش از پسوندهای نامبرده
از بار آری گوی
Affirmative
برخوردار
است و با خواست دیکانستراکشن
Deconstruction
همخوانی دارد "گشایی"
است. مانند "ضابطه گشایی"
Deregulation
, "رمزگشایی"
Decoding
, "مشکلگشایی",
"کارگشایی", "گره گشایی",
و پس ساخت گشایی یا ساختمان
گشایی و یا ساختارگشایی
که نیازهای برشمرده در
بالا را برآورده میکنند
و نامزدهای شایسته تری
برای برگردان فارسی واژۀ
دیکانستراکشن هستند.
از آنجاییکه بخش بزرگی
از کوشش دیکانستراکشن در کشاکش با
"ساختارگرایی"
Structuralism
که
بنیانگذار آن لوی استروس
Levi Strauss
است
بکاربرده میشود (این اندیشه
سالها بر گسترۀ فلسفی-فرهنگی
غرب سایه افکنده بود) برگزیدن
"ساختارگشایی" برای برگردان
فارسی واژه
Deconstruction
نمایندۀ گویاتری برای
باورهای این اندیشه است.
پانوشته
ها:
1- نگاه کنید
به کتاب
“What is Deconstruction?”
Christopher Norris and Andrew Benjamin
از انتشارات
ACADEMY EDITION
Derrida himself has made a point of
refusing all requests for a snap definition. If there is one “truth” about deconstruction, he asserts, it is the
fact that no statement of the form “deconstruction is x” can possibly claim any warrant or genuine explanatory
power. Definitions are reductive in the sense that they assume some ultimate, one-for-one match between signifier and signified.
2-
نگاه کنید به پیش
درآمد گفتگوی ژاک دریدا
با کریستوفر نوریس که
در همین سایت پدیدار است.
همچنین نگاه کنید به
یادداشت شمارۀ 15 از بخش
دوم کتاب
“What is Deconstruction?”
Christopher Norris and Andrew Benjamin
از
انتشارات
ACADEMY EDITION
3-
نگاه کنید به پرسش و
پاسخ پنجم از گفتگوی ژاک
دریدا با کریستوفر نوریس
که در همین سایت پدیدار
است.
I insisted from the beginning that Deconstruction was not simply a method,
was not a critique, or not simply critical. The concept of critique or criticism deconstructive somewhere…. It is not
negative—it was linked from the beginning with affirmation, with the “yes”.
برگردان "آری گوی"
از "واژه نامۀ انگلیسی-
فارسی برای علوم انسانی"
نوشتۀ داریوش آشوری برگرفته
شده است.
4-
نگاه
کنید به پرسش و پاسخ سوم
از گفتگوی ژاک دریدا با
کریستوفر نوریس که برگردان
فارسی آن در همین سایت
یافت میشود. همچنین نگاه
کنید به نوشتار
Derrida,
Architecture and Philosophy
نوشتۀ اندرو
بنجامین در سال 1988 در نشریۀ
AD. Deconstruction in Architecture ACADEMY EDITION